Saturday Dec 25, 2021
داستان تا وقتی گربهها خوابن، موشها میتونن بازی کنن!
انبار پر از کیسههای بذر بود. میلی و مادی موشه، از سوراخ لونهشون نگاه کردن و امیدوار بودن که اون دو تا گربه، اون دور و بر نباشن. میلی گفت: «من گرسنهام. میخوام برم یککم از اون بذرها بخورم. باید خیلی خوشمزه باشن.»
بینی مادی تکون خورد: «ببین میتونی گربهها رو این دور و بر ببینی؟»
داستان تا وقتی گربهها خوابن، موشها میتونن بازی کنن!
//ketabak.org/vw8aj
Comments (0)
To leave or reply to comments, please download free Podbean or
No Comments
To leave or reply to comments,
please download free Podbean App.